در این مورد «فراز» گفتوگویی داشته است با محمدعلی زرینهکفش، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان فرش دستباف ایران.
صادرات فرش ما بعد از جنگ و تا سالهای۸۱ و ۸۲ بسیار پررونق بود. پیش از آنهم بازار فرش ایران در تمام دنیا بسیارداغ بود به این دلیل که آن زمان نه رقیبی وجود داشت-رقبایی مثل چین و هند و...- نه یک سری موانع از سوی دولت برای صادرکننده. از سال ۸۲ به بعد هم تا حدی صادرات فرش دستباف رونق خوبی داشت و تا حدودی قابل توجه بود. حتی تا ۳، ۴ سال گذشته هم صادرات فرش ما حولوحوش نیم میلیارد دلار آورده داشت.اما از سال گذشته به یکباره صادرات فرش رسید به ۷۰ میلیون دلار، که البته ۲۰ میلیون دلارش بهصورت شخصی و چمدانی انجام شده. امسال هم چیزی کمتر از ده میلیون دلار صادرات داشتهایم. این آمار تاسفبرانگیز است. درست است که بخشی از این رکود برمیگردد به بحران کرونا، اما حتی قبل از کرونا هم این آمار ضعیف شده بود.
ما نمیگوئیم تحریم در این مورد نقش نداشته، بلکه میگوئیم تحریم هم در کنار «خودتحریمی»هایی که ما خودمان به آن مبتلا شدیم تاثیرداشته، زمینه و نحوه تحریمهای ما مشخص است. آمریکا ۳۰ درصد بازارخوب فرش ما را در اختیار داشت؛ فرشهای گرانبها و قیمتی به آمریکا صادر میشد. طبعا با تحریم این بازار را از دست دادیم. اما برای ۷۰ درصد دیگر بازار چه اتفاقی افتاده است؟ خودتحریمی که به آن اشاره کردم، باعث کاهش درصدهای دیگر صادرات فرش شده. انتظار این بود که به محض گرانشدن ارز، قیمت فرش هم باید چندین برابر و بازارش برای ما بسیار پررونقتر شود، چون با صدورفرش، ارز وارد کشور میشد. اما مسئولان آمدند در کنارش مانعی به نام ارز نیمایی یا هر ارز دولتی دیگری گذاشتند که همین یک مانع به تنهایی موجب بلاتکلیفی تاجر فرش ما شد؛ چون هر روز برای ارزنیمایی قیمتی مشخص میکنند و من تاجر تکلیفم مشخص نیست فرشی را که صادر میکنم بعدا باید با چه قیمتی دلار را به دولت برگردانم؟ یا صادرات فرش را پیمانسپاری کردند که آنهم دردسرهایی برای صادرات فرش ایجاد کرد. ایکاش دولت مداخله نمیکرد و دست صادرکنندگان را آزاد میگذاشت؛ اگرهم ارزی مشخص میکرد در عرض چند روز تکلیف صادرکننده مشخص میشد. چنین مشکلاتی موجب شد رفتهرفته صادرکنندگان فرش صادرنکنند. در حالیکه برخی در همین تحریمها هم فرش صادر کردند و میتوانستند دهها برابر آنچه که صادر کردهاند هم صادر کنند، آنهم از داخل کشور و نه توسط یک کشور واسط. اما مواردی که برشمردم عملا تاجر فرش را با موانع زیادی مواجه کرد. حتی زمانی اعلام کردند که ارز بهدست آمده از طریق صدور فرش باید به فاصله ۲ تا ۶ ماه به دولت برگردد در حالیکه معمولا در چنین معاملاتی، حتی تا یکسال طول میکشد پول برگردد و این عادی است. پس با این قانون یک مانع بزرگ دیگر برای صادرکننده ایجاد کردند. برای همین است که میگویم ای کاش اصلا دولت در این زمینه وارد نمیشد. در آنصورت با صدور فرش امکان رونق تولید فرش و اشتغالزایی همچنان فراهم میماند. راحت بگویم، اگر دولت کاری به این صادرات نداشته باشد، خیلی بهتر است و کار را به خود مردم بسپارد. دخالتهای کارشناسی نشده دولت در بخشهایی باعث بروز چنین مشکلاتی شده. در حالیکه دولت باید نقش حمایتکننده داشته باشد، نه اینکه در مسیر صادرات دستانداز ایجاد کند.
اگر بخواهیم به جایگاه طلایی در بازارهای جهانی، که حق فرش دستباف ایران هست، برسیم، باید به مبحث تبلیغات توجه ویژه داشته باشیم. تبلیغاتی درست و آگاهانه، نه تبلیغاتی صرفا در جهت معرفی فرش دستباف. تبلیغات باید در جهت معرفی فرش دستباف ایرانی انجام شود. بین این دو نوع تبلیغ، تفاوت بسیاری وجود دارد. اگر صرفا در مورد فرش دستباف تبلیغ کنیم- مثل خانههای فرشی که در برخی کشورها تاسیس کردهاند و دقیقا بدون کارشناسی درحال فقط معرفی فرش دستباف هستند و نه فرش دستباف ایرانی- برای کشورهای رقیب هم تبلیغ کردهایم! اما اگر قرار بر تبلیغ فرش دستباف ایرانی در بازارهای جهانی باشد، باید درباره فرش دستباف ایران و ویژگیهای خاص آن تبلیغ کنیم و اطلاعات بدهیم.ویژگیهایی را اطلاعرسانی کنیم که فرش دستباف ایرانی را از فرش دستباف کشورهای دیگر متمایز کرده، در این صورت است که ارزش فرش ما شناخته و تمایزش مشخص میشود ومشتری دنبال فرش ایرانی میگردد.چون ما به او آگاهی دادهایم که فرش دستباف ایرانی، بافت، نخ، نحوه رنگرزی و... متفاوتی دارد.
اگر نتیجه داشت که امروز من از نوع و روش تبلیغات گله نمیکردم. اینها، فقط برای فرش دستباف تبلیغ میکنند و تاکیدی بر فرش ایرانی ندارند. تبلیغ فرش دستبافت ایرانی به افرادی نیاز دارد که در این زمینه تجربه و تخصص بسیار داشته و فرش دستباف ایرانی را خوب بشناسند. در اینصورت خانههای فرش میتوانند به مشتریان آگاهی لازم در مورد فرش دستباف ایرانی بدهند. اصلا این افرادی که برای اداره خانههای فرش به خارج فرستاده شدهاند، گزارش کار دادهاند؟ خروجی فعالیت اینها چه بوده است؟
افرادی که بهعنوان سفیر فرش، به خانههای فرش در خارج از کشور فرستاده میشوند، باید افراد کارآمد و کارشناس فرش ایرانی باشند. این افراد باید در نمایشگاهها شرکت کنند و گزارش بدهند که مثلا درنهایت و با سفر به چند کشور به این نتیجه رسیدهاند که چه نوع فرش دستباف از کشورما باید به این کشورها صادر شود؛ دقیقا مشخص کنند که فرش این منطقه از کشور برای فلان کشور و فرش فلان شهر برای کشور دیگر مناسبتر است. نه اینکه هر فرش دستبافی را یکجا و درهم به ایتالیا و کشورهای عربی و انگلیس و آلمان صادر کنیم. هرکدام از این کشورها به فراخور سلیقه و حال و هوایشان نوع خاصی از فرشهای ما را میپسندند. اما در عین حال برخی از فرشهای ما مقصدهای طلایی هم دارند که باید شناسایی شوند. درنهایت به چندکشور خاص میرسیم. مثلا کشورهای عربی فرش ابریشم دوست دارند. اروپاییها فرش با رنگهای ملایم را میپسندند. یا فلان کشور رنگمایههای آبی را میپسندد. صادرات فرش خیلی بیشتر از اینها جای کار دارد؛ چراکه طیف فرش دستباف ایران خیلی وسیع است و روی آن خیلی کار شده. توجه کنید که فرش دستباف ایرانی یک دانش چندین هزارساله در پشت سر خود دارد. و در طی این همه سال، مدام چیزهایی به آن اضافه شده تا به دست من و شما رسیده. تا من هم بتوانم 4 قدم ببرمش جلو. با این دانش بزرگ، اما متاسفانه شناخت در مورد آن کم و کارهایی که در این حوزه انجام شده بسیاراندک است.
طرحهای ایرانی بسیار زیاد و متنوع و و سیع است. واقعبینانه بگوئیم که بیشتر از ۲۰ یا ۳۰ درصد از این طرحها هنوز ارائه نشدهاند. اگر مسئولان ما بافنده و تولیدکننده را از نظر تامین اجتماعی و برخی تسهیلات دیگر مدیریت کرده بودند و به پتانسیل فرش دستباف در کشور بها داده شده بود، این مهاجرتها و تقلیدها اتفاق نمیافتاد. این مهاجرتها و تقلیدها در آینده بیشترهم خواهد شد. ما مشکلی با تقلید نداریم، چون تقلیدها فقط از برخی بخشها و گوشههای طرح ایرانی است که خیلیهایشان هم به کیفیت فرش دستبافت ایرانی نمیرسد. مهاجرت طراحان و بافندگان هم از 20 سال پیش شروع شروع شده، برخی از طراحان و بافندههای ما رفته و تاثیرات منفی گذاشتند. اگر ما بتوانیم طرحها و نقشههای خاص فرش ایرانی را به ثبت جهانی برسانیم، طبعا هیچ کشوری اجازه تقلید نخواهد داشت. اما حتی در این زمینه هم ارادهای وجود نداشته . احتمالا فقط چهارتا طرح خاص به ثبت رسیده که این مقدار بسیار ناچیز است. ما باید صدها طرح ایرانی را تا به امروز به ثبت رسانده بودیم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟